راه های دوست پسر آزاری


دخترایرونی

 

1-اگه بهتون زنگ زد (در اين مسئله فرض بر هوتن نام بودن دوست پسرتونه...!!!) بگين
سلام حميد جون.بعد يه دفعه انگار که تازه متوجه شدين بگين اوا خاک به سرم علي
تويي؟؟؟؟مي تونين اين سير رو تا هفده بار تکرار کنين ولي بار هجدهم ديگه خطر مرگ
داره.من مسئوليتي در قبال اين حادثه ندارم

2-بهش زنگ بزنين و بگين کسي خونه نيست و دعوتش کنين خونتون ، بعد با دختر همسايه
بريد سينما و فيلم هوو يا جدایی سیمین ازنادر رو ببينيد

3-تا يه شوخي کوچيک با شما کرد سريعا جبهه بگيرين و باهاش دعوا کنين. با کلماتي از
قبيل:مگه تو خودت خواهر مادر نداري؟...يا يه همچين چيزايي .ولي دو تا سه دقيقه
بعد خودتون يه جک فجيع يا افتضاح تعريف کنيد و بعدش بشينيد و قيافه بنده خدا رو
تماشا کنيد

4-آرايش شديد بزنيد و از اين شلواراي خيلي برمودا و از اين پيرهن آستين کوتاها
بپوشيد و بريد جلوي بنده خدا رژه بريد و وقتي به شما نزديک شد و به دو سه متري
شما رسيد ، سرش داد بزنيد و بعدش بشينيد و زجر کشيدنش رو تماشا کنيد

5-عکسهاي دو نفره اي رو که با پسر نوه عمه ي خاله ي پدربزرگ پسر دختر خالتون و يا
امثالهم گرفتيد بهش نشون بديد ولي بهش اجازه نديد حتي يه دونه عکس باهاتون بگيره

6-موقع تولدش جلوي دوستاش فقط بهش يه شاخه گل هديه بديد و حالشو حسابي بگيريد و

(احتمالا بسته به قدرت و توانايي قلبي و شرايط جوي) بشينيد و سکته شو تماشا کنيد
و لذت ببريد

7-همين که تو ماشين بغل دستش نشستين شروع کنين به عطسه کردن و از بوي ادکلن چند صد
هزار تومنيش که با زجرکش کردن پدر و مادرش خريده ايراد بگيريد و بهش بگيد که به
اين بو حساسيد

8-وقتي داره باهاتون حرف مي زنه همين که به جاي حساس حرفاش رسيد بي مقدمه موبايلشو
برداريد و به يکي از دوستاتون زنگ بزنيد و چهار ساعت و چهل و هشت دقيقه با
دوستتون حرف بزنيد و اون بدبختو تو کف حرف زدن و تو فکر قبض موبايل بذاريد

 

نوشته شده در 26 / 4 / 1390برچسب:,ساعت 12:1 توسط افسانه| |


1-دختر ها خيلي دوست دارند جاي پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جاي دختر ها باشند

2-اگر يه دختر يک مشکل غير قابل حل داشته باشه از خونه فرار ميکنه اما يه پسر اگر يک مشکل غير قابل حل داشته باشه اعضاي خانواده اش رو از خونه فراري ميده!

3-يه دختر اگر دو تا مشکل غير قابل حل داشته باشه خودکشي ميکنه اما يه پسر اگر دو تا مشکل غير قابل حل داشته باشه اعضاي خانواده اش رو ميکشه

4-يه پسر اگر 3 تا مشکل غير قابل حل داشته يه هفته افسرده ميشه بعد با 3 تا مشکل کنار مياد و زندگيش رو ميکنه اما تا کنون دختري که 3 تا مشکل داشته باشه ديده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشي ميکنند و به سه تا نميرسه مشکلاتشون!!!

5-دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!

6-دخترا مي خوان سر پسرا کلاه بزارن اما در نهايت سر خودشون کلاه ميره ولي پسرا مي خوان سر هر موجود زنده اي که ميبينن کلاه بزارن و در نهايت موفق ميشن

7-اگر به يه دختر بگي دوست دارم فکر ميکنه تو چقدر خوبي و عاشقت ميشه اما اگر به يه پسر بگي دوست دارم فکر ميکنه تو چقدر بي جنبه و جوات هستي دست به هر کاري ميزنه تا از شرت خلاص شه!

8-نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و .........هست.

9-دخترا با اينکه بيشتر از پسرا قوانين راهنمايي و رانندگي رو رعايت ميکنن اما خيلي بيشتر از پسرا تصادف ميکنن و در هر تصادف رد پاي يک دختر به چشم مي خوره.

10-دخترا فکر مي کنن بهترين راه براي داشتن يک رابطه خوب و مداوم صداقت و راستگويي هستش ولي پسرا مطمئن هستند بهترين راه دروغگويي و گرفتن سوتي از طرف مقابله!

11-دختر ها از درس و مدرسه بيزارند ولي پسر ها از درس و مدرسه فراري هستند!

12- پسر ها به هم حسودي نمي کنن اما دخترا به هم حسودي مي کنن.

13-اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعي مي کنيد با اون دختر آشنا بشيد ولي اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم مي خوريد! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نيست کنيد.

14-دختر ها زير بار حرف زور ميرن اما پسر ها خودشون حرف زور ميزنن

15- شرمنده . شماره ?? خيلي ..........هست و اگه بنويسم وب فيلتر ميشه !

16-اگر يک دختر در يک جمع سوتي بده تا آخر ديگه هيچ حرفي نميزنه اما پسر ها در يک جمع فقط سوتي ميدن!

17-يک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده ميشه اما يک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون يکي دوست دخترش صحبت ميکنه.

18-پسر ها ميدونن جنبش فمنيسم چيه واسه همين ازش متنفرن ولي دختر ها نميدونن جنبش فمنيسم چيه واسه همين طرفدارشن!

19-يک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه ديگه با هيچ پسري دوست نميشه اما يه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنه با 3-4 تا دختر ديگه دوست ميشه!

20-يک دختر اگر توي خيابون پسري ازش بپرسه ساعت چنده ميگه:ساعت 7.اما يه پسر اگر يه دختر ازش ساعت بپرسه ميگه :ساعت 7 و 2 دقيقه و 24 ثانيه,اينم شماره تلفن من ..... سر ساعت 9 منتظر تماستم!

21-اگر يه دختر به يه پسر نگاه کنه , پسره فکر مي کنه که خيلي خوش تيپه ولي اگر يه پسر به يه دختر نگاه کنه دختره فکر ميکنه که پسره چقدر بي چشم و رو هستش!

22-دختر ترشيده ميشه اما پسر نه!!!!

23- بعد از خوندن اين مطلب پسرا اول 2 دقيقه فکر ميکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقيقه نمي فهمند مي زنن زير خنده و ميگن خيلي باحال بود اما دخترا بعد از خوندن اين مطلب 2 ساعت حرص مي خورن و فکر ميکنن به شخصيت دختراي ايروني توهين شده و در نهايت چون مفهوم اين مطلب رو نفهميدن به نويسنده اش ميل ميزنن و فحش ميدن!!!

نوشته شده در 25 / 4 / 1390برچسب:,ساعت 13:20 توسط افسانه| |

*نیلوفرآبی*

کاش من هم همچو یاران عشق یاری داشتم

خاطری می خواستم یا خواستاری داشتم

تا کشد زیبا رخی بر چهره ام دستی ز مهر

کاش چون آئینه بر صورت غباری داشتم

ای که گفتی انتظار از مرگ جانفرساتر است

کاش جان می دادم اما انتظاری داشتم

شاخه ی عمرم نشدپرگل که چیند دوستی

لاجرم از بهر دشمن کاش خاری داشتم

خسته و آزرده ام ، از خود گریزم نیست ، کاش

حالت از خود گریز چشمه ساری داشتم

نغمه ی سر داده در کوهم به خود بر گشته ام

کی به سوی غیر خود راه فراری داشتم ؟

محنت و رنج خزان این گونه جانفرسا نبود

گر نشاطی در دل از عیش بهاری داشتم

تکیه کردم بر محبت ، همچو نیلوفر بر آب

اعتبار از پایه ی بی اعتباری داشتم

پای بند کس نبودم ، پای بندم کس نبود

چون نسیم از گلشن گیتی گذاری داشتم

آه سیمین ! حاصلم زین سوختن افسردن است

همچو اخگر دولت تاپایداری داشتم ! . . .

نوشته شده در 22 / 4 / 1390برچسب:,ساعت 16:47 توسط افسانه| |

 
*بوی وفا*

ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را

خبر از سرزنش خار جفا نیست تو را

رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست تو را

التفاتی به اسیران بلا نیست تو را

ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را

با اسیر غم خود رحم چرا نیست تو را

فارق از عاشق غمناک نمی باید بود

جان من این همه بی باک نمی باید بودت

دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد

جز تو کس در نظر خلق مرا خار نکرد

آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد

هیچ سنگین دل بیدادگر این کار نکرد

این ستم ها دگری با من بیمار نکرد

هیچکس اینهمه آزار من زار نکرد

گر ز آزردن من هست غرض مردن من

مردم آزار مکش از پی آزردن من

جان من سنگ دلی دل به تو دادن غلط است

بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است

چشم امید به روی تو گشادن غلط است

روی پر گرد به راه تو نهادن غلط است

رفتن اولاست ز کوی تو ، فتادن غلط است

تو نه آنی که غم عاشق زارت باشم

چون شود خاک بر آن خاک مزارت باشم

از سر کوی تو با دیده تر خواهم رفت

چهره آلود به خوناب جگر خواهم رفت

تا نظر می کنی از پیش نظر خواهم رفت

گر نرفتم ز برت شام ، سحر خواهم رفت

نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت

نیست باز آمدنم باز اگر خواهم رفت

چند در کوی تو با خاک برابر باشم

چند پامال جفای تو ستمگرباشم

چند پیش تو به قدر از هه کمتر باشم

از تو چند ای بت بد کیش مکدر باشم

می رووم ، می روم تا به سجود بت دیگر باشم

باز اگر سجده کنم پیش تو کافر باشم

خود بگو از تو کشم ناز تغافل تا کی

طاقتم نیست از این بیش تحمل تا کی

آنچنان باش که من از تو شکایت نکنم

از تو قطع طمع لطفت و عنایت نکنم

پیش مردم ز جفای تو حکایت نکنم

دیگر این قصه ی بی حد و نهایت نکنم

خویش را شهره ی هر شهر و ولایت نکنم

خوش کنی خاطر وحشی به نگاهی سهل است

سوی تو گوشه ی چشمی ز تو گاهی سهل است

                                                                 

نوشته شده در 22 / 4 / 1390برچسب:,ساعت 15:32 توسط افسانه| |


:قالبساز: :بهاربیست:

 فال حافظ - قالب میهن بلاگ - قالب وبلاگ